جامعه شناسی
خدیجه کشاورز
چکیده
دانشجویان نسلی هستند که در تعیین آینده کشور نقش دارند و ذهنیت آنان دربارۀ امید و ناامیدی برای طرحریزی آیندهشان در ایران، بر جامعۀ ایران تأثیرگذار است. موضوع امید و نگرانی دربارهٔ آینده در جامعه ایران سالهاست که اندیشمندان، سیاستورزان و فعالان اجتماعی را متوجه خود کردهاست. این مقاله تلاش میکند به چگونگی شکلگیری ذهنیت ...
بیشتر
دانشجویان نسلی هستند که در تعیین آینده کشور نقش دارند و ذهنیت آنان دربارۀ امید و ناامیدی برای طرحریزی آیندهشان در ایران، بر جامعۀ ایران تأثیرگذار است. موضوع امید و نگرانی دربارهٔ آینده در جامعه ایران سالهاست که اندیشمندان، سیاستورزان و فعالان اجتماعی را متوجه خود کردهاست. این مقاله تلاش میکند به چگونگی شکلگیری ذهنیت امیدوار یا ناامید دانشجویان در شرایط ایران امروز بپردازد. رویکرد این مقاله کیفی است و با 26 دانشجوی دختر و پسر از دانشگاههای دولتی شهر تهران مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شده است. روش تحلیل اطلاعات در این پژوهش، تحلیل مضمون است. در این مقاله از مفهومپردازی غسان حاج، مردمشناس لبنانیـاسترالیایی درباره جوامع بهمثابه «مکانیزمهای تولید و توزیع امید» استفاده شدهاست. یافتهها نشان میدهند که امیدِ جمعی در میان بخش مهمی از مشارکتکنندگان پژوهش غایب است؛ آنها بهدلیل وجود تبعیضهای سیستماتیک و تقاطع تبعیض، از دایرهٔ تولید و توزیع امید طرد میشوند. یکی از پیامدهای ناامیدی اجتماعی، تمایل به مهاجرت به خارج از ایران در میان مشارکتکنندگان این مطالعه است. از آنجا که انسداد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به گسترش ناامیدی اجتماعی در میان مشارکتکنندگان دامن میزند، به رسمیت شناختن جنبشهای اجتماعی و گشودگی نهادهای حکمرانی به طرح مطالبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم و تلاش در جهت برآوردهساختن این مطالبات، میتواند به گسترش امید اجتماعی در جامعه کمک کند. نتایج پژوهش میتواند نگاه ما به مسئله امید را در میان همه اقشار جامعه تعمیق بخشد.
آموزش عالی
خدیجه کشاورز
چکیده
یافتههای مقاله نشان میدهد که با وجود سابقه زیاد حضور زنان در آموزش عالی ایران بهعنوان عضو هیئت علمی، با تداوم شکاف جنسیتی در میان اعضای هیئت علمی روبهرو هستیم و هر چقدر از نردبان سلسلهمراتب حرفهای در دانشگاه بالاتر میرویم، این شکاف تقویت میشود. پرسش محوری این است که زنان برای ورود به حرفۀ استادـپژوهشگری با چه ...
بیشتر
یافتههای مقاله نشان میدهد که با وجود سابقه زیاد حضور زنان در آموزش عالی ایران بهعنوان عضو هیئت علمی، با تداوم شکاف جنسیتی در میان اعضای هیئت علمی روبهرو هستیم و هر چقدر از نردبان سلسلهمراتب حرفهای در دانشگاه بالاتر میرویم، این شکاف تقویت میشود. پرسش محوری این است که زنان برای ورود به حرفۀ استادـپژوهشگری با چه چالشهایی مواجه هستند و روایت آنان از طی این مسیر در بطن مناسبات جنسیتی موجود چیست؟ همچنین این مقاله به عوامل تسهیلگر و موانع دستیابی به این حرفه از نگاه استادـپژوهشگران زن خواهد پرداخت. رویکرد این مقاله کیفی است و از میان تکنیکهای مختلف مورد استفاده در پژوهش کیفی برای دستیابی به اطلاعات موردنیاز، از تکنیک مصاحبهٔ عمیق استفاده شده است. در تحلیل دادهها از روشتحلیل تماتیک استفاده شده است. برای رسیدن به فهمی دقیقتر از ورود زنان به زندگی حرفهای دانشگاهی، دانشگاه تهران و دانشگاه خلیجفارس بوشهر را انتخاب کردهایم. بر اساس روایت مشارکتکنندگان پژوهش، برخوردهای تبعیضآمیز نسبت به زنان در برخی از جلسات جذب متقاضیان دیده میشود. وجود معیارهای فراآکادمیک در جلسات جذب، تغییر مداوم آییننامهها و تصمیمات و نیز وجود لابیهای مردانه از دشواریهای ورود به حرفۀ دانشگاهی است. برخی از مسائلی که زنان از آن بهعنوان دشواریهای جذب نام میبرند، ممکن است میان زنان و مردان مشترک باشد؛ اما باید توجه داشت که در بطن مناسبات جنسیتی موجود، حتی مسائل مشترک بین زن و مرد برای هر کدام سویه و شکلی دیگرگون مییابد.